این روزها
انگار قلبم خالی از هیچ است
این روزها
درد من از خود خواهی خویش است
این روزها
در این غروب واپسین عشق
انگار تاریکم انگار من هیچم
این روزها
در این جهنم دره ی دنیا
در این سکوت ترس بی همتا
در این فرار عشق از عرفان
در بی قراری های بی سامان
در روزهای سرد بی پایان
در روزهای آتش خاموش
در روزهای مرگ و صد ها جوش
این روز ها
روز سکوت محض انسان نیست
روز خروش و مشت و فریاد است